به کودک شیرینم

فقط نامه هایی است به کودک نیامده ام که بی صبرانه منتظرشم

به کودک شیرینم

فقط نامه هایی است به کودک نیامده ام که بی صبرانه منتظرشم

سه ماه اول

روزهای باور کردن حضورت خیلی شیرین بود. کم نگرانی نداشتم. چیزی توی وجودم می جوشید و ایمان داشتم که سالمی ولی نگرانی ها بود. آزمایشهای روتین رو انجام دادم تا اطمینان داشته باشم که سالمی. این که چقدر برای هر کدوم استرس داشتم بماند. به خصوص آزمایش Nt که خیلی نگرانش بودم. برای سونوی سه بعدی هم کم دل واپس نبودم به خصوص که بابات هم ماموریت بود. صورتت رو برای اولین بار اونجا دیدم. یه صورت کوچولو که شبیه صورت نبود. خدا وقتی گفت همه چی خوبه چقدر خوشحال شدم. اون روز بود که تازه فهمیدیم تو نازنین من پسری. خدا چه روز قشنگی. از اون روز بود که برات دنبال اسم گشتم.پسر بی همتای من. آقاجون حدود تولدت و جنسیتت رو خواب دیده بود و همون شد عزیز دل مامان.